دریــــــــای نـــور
آسمان اینجا آبی نیست..... ...... اینجا .... گل ها بی بو شده اند ...... واشک هایی سرد.... دل هایی تنهاو.... غم هایی بی باران... آنجارا نمیدانم......................... اما اینجا دنیافرق کرده است...... اینجا حال مولایم خوب نیست...... درد هایش کم نیستند..... از اشک ها ی نیمه شبش در سرداب چه بگویم...... ودلزخمی هایی که انگار تمام شدنی نیستند.... ..... شمارا به جان مادرش زهرا سلام الله علیها........ بس کنید..... حالش خوب نیست....... بس کنید............ تنهاست ...... نمیدانم چرا هرچه به مامیگویند نمیفهمیم..... ....وامروز... عصریخبندانی دیگر.... سرمان دربرف های غفلت فرورفته.... هیهات..... افسوس.... واو.... بیش از هزار وصدسال..... منتظرماند.... تابفهمیم.... (بی همگان به سر شود/بی توبه سر نمیشود) وما.....هنوز نفهمیده ایم.... اماما..... مهدی جان..... هیچ کس را به اندازه تواذیت نکردیم..... مارا ببخش... ....یا فاطمه الزهرا س.... آه .... ای سید زنان عالم... فرمودید دلشکسته تر ازمن آن زمان نبود........ ..... واین زمان.... دلشکسته تر از پسرم مهدی(عج)....کسی نیست... برایمان.....دعاکنید..... بفهمیم..... زندگی با حجت خدارا این جمعه....هم گذشت...... ماهنوز...درزندان غفلت دنیای خودیم.... ..... دیگر بس است...... بس است... غم های مولایمان دیگربس است.... اللهم عجل ولیک الفرج
Design By : Pars Skin |